قصه کارتونی

چه شانس کمی‌دارم ؟ بین این همه چیز‌ها و مطلب‌های حرفه‌‌‌ای ؟ هیچ وقت قرار نبود ؟ اینطوری خودم را ضعیف احساس کنم؟ در حالی می‌خواست ؟ خیلی بهتر از این حال وضعیت من بهترین‌ها باشم ؟ اما اینجوری نشده است ؟ واقعیت اینطوری باشد ؟ دیگر من چه کارهای می‌توانم ؟ انجام بدهم ؟ واقعی تر از این دارم ؟ نگاه کن ؟ مشکلات بززگی داری ؟ از جمله یخ زدگی چند مدت هست ؟ نتوانستی ؟ یعنی زود می‌روی ناپدیدی می‌شوی؟ به بهانه این برای من اهمیت ندارد ؟ جاهای دیگر در حال پست قرار دادن هستم ؟ درست فکر کن ؟ یک آدم بی عرضه این دارد ؟ روحیه تو را نشان می‌دهد ؟ هر زمان نیاز به کسی داشته باشم ؟ میام قرار ملاقات با آن می‌گذارم ؟ بعد از یک مدتی عذر او را می‌خواهم ؟ یعنی دیگر به تو نیازی ندارم ؟ دیگر میروم ؟ پشت سرم را هم نگاه نمی‌کنم ؟ من با همه اینطوری روابطی را خواهم داشت ؟ یعنی من دوست ندارم ؟ من تو را نمی‌خواهم ؟ تو می‌توانی ؟ من را دوست داشته باشی ؟ اما من تو را حتی دوست نخواهم داشت ؟ درست مثل بقیه ملاقاتم با میلیون‌ها آدمی‌هست خواهم داشت ؟ کجا سپرت را زمین می‌گذاری من شروع می‌کنم ؟ به تو ضربه زدن اینجور فکر‌های هست ؟ ذهن من را درگیر می‌کند ؟ این کتاب یا جزوه را تا آخر می‌خوانم ؟ بعد یک مشت آرزو و امید در درون من زنده شود ؟ روزگار حال بهم زن ؟ یک روزی اینجور امید‌های داشتم ؟ یعنی کامل خواسته‌ها در "درون " هر کس نمیرند ؟ فکر می‌کنی ؟ یک آرزوی مشترک یعنی می‌خواهد ؟ خود به خود یک نفر می‌خواهد ؟ برسد ؟ زندگی همه را درست کند ؟ آن یک نفر خودت هستی ؟ می‌خواهی ؟ یک کاری به فکر صفحه ات باشد ؟ یک مدیر برنامه‌‌‌ای یک قرار ملاقاتی می‌تواند زندگی تو را غرق شدن "قرق" درستش "غرق " هست ؟ زبان خیلی سختی داریم ؟ فقط برای وسواس گرفتن این زنگ املا خوب هست ؟ دستاوردی هم ندارد ؟ دست و پای آدم را می‌گیرد ؟ نصف وقتم باید بروم ؟ این جمله را درست نوشته ام ؟ از چیزهای آخرش نون دارد ؟ پرهیز کنم ؟ هر جوری دوست دارم بنویسم ؟ توفان درست الان اشتباه نکنم ؟ یک عمر طوفان غلط املایی هست ؟ شاید روزی برسد ؟ کارهای مفید تری انجام بدهم ؟ واقعی باید این کارها را انجام بدهم ؟ خوب حالا یخ نوشتن امروز برداشته است ؟ اموز فقط یک دست ؟ با نرم افزار تایپ کردم ؟ تایپ 10 انگشتی فقط برام کمر درد و آسیب دیدگی ؟ مفصل ران و اینجور چیزهای به ارمغان آورده است ؟ خوب بهتر شده ام ؟ باید ورزش کنم ؟ دیپ اسکوات نشستم ؟ اینطور آسیب دیدگی برام پیش آمده است ؟ خیلی نوشته‌ها ریز هستند ؟ من خیلی دور هستم ؟ نمی‌خواهم ؟ با تنظیمات و بزرگ نمایی کنترل و بعلاوه مرور گر بزرگش می‌کنم ؟ تشکر ؟ حالا به حد نصاب می‌رسی ؟ یعنی می‌خواهی ؟ با تمام وجود بجنگی ؟ نه حتی ؟ رمز آن هم در ذهن من باقی نخواهد ماند ؟ این صفحه را می‌گویم ؟ شاید شما دل بسته باشید ؟ من 10 سال هست ؟ این کار را انجام داده ام ؟ دیگر از تب و تاب افتاده ام ؟ هیجان زده ام نی کنند؟ بیشتر نوشته‌ها یا سایت‌ها حذف شدم ؟ خیلی دوست ندارم ؟ این نوشتن‌‌‌ای کاش می‌توانستم ؟ با یک مدیر وقت یا یک منتورشیپ درست حسابی را فقط چند وقتی از نزدیک از دور می‌دیدم ؟ خیلی خوب می‌شد ؟ اگر از نزدیک اینجور شخصی را می‌بینید ؟ می‌توانید ؟ انگیزه هم بگیرید ؟ آدم خوشبختی هستید ؟ نه انگیزه از شما می‌گیرد ؟ آن طوری خوب نیست ؟ نیازمند این هست ؟ با خودت با این دنیا و همه چیز خوب هم کار می‌کنید؟ واقعی آدم خوشبختی هستید ؟ زندگی و کار خوبی هم دارید ؟ پیشرفت می‌کنید ؟ باز خوشبختر هستید؟ یعنی به فکر بقیه هم هستید ؟ آموزشی هم می‌د هید ؟ بیشتر خوش به حال شما ؟ یعنی دنیایی بهتری می‌سازید ؟ به دیگران و اطرافیان خود کمک می‌کنید؟ نه این که مثل همه چیز را شخصی می‌کنید ؟ فقط برای من نمی‌شود ؟ بقیه چرا ؟ این شخص خواب هست ؟ من باید بروم ؟ کار انجام بدهم ؟ چرا من اینطوری نمی‌توانم ؟ ولی دیگری این چیز را دارد ؟ یک منبع بهتری پیدا کنید ؟ خدا را شکر کنید ؟ کار کنید ؟ معجزه و ادیسون در مورد انتظار در کتاب برایان تریسی ؟ در ایستگاه اتوبوس منتظر نباشید ؟ انتظار چیز خوبی نیست ؟ یعنی از مغز دارم می‌گویم ؟ کسی قرار نیست ؟ از راه برسد ؟ زندگی شما را تغییر دهد ؟

What little chance do I have? Between all this stuff and professional stuff? Was it never supposed to be? Feeling weak like this? While I wanted to? Much better than this, my situation was the best? But it didn't happen like this? Is this the reality? What else can I do? Do? Do I have more real than this? Look? Do you have serious problems? Including how long has it been freezing? You couldn't? Does it mean you'll disappear soon? I don't care about this excuse? I'm posting elsewhere? Think about it right? Is this what a helpless person does? Does it show your spirit? Whenever I need someone? Will I come and make an appointment with them? After a while, will I ask for their forgiveness? Does it mean I don't need you anymore? Will I leave? I won't even look behind me? Will I have relationships like this with everyone? Does it mean I don't love you? I don't want you? Can you? Love me? But I won't even love you? Just like everyone else, I will meet millions of people. Where do you put your shield? I will start? Are there thoughts like this about hitting you? Does it occupy my mind? Will I read this book or pamphlet to the end? Then a handful of wishes and hopes will come to life inside me? What is the current situation? One day I had such hopes? Does it mean that the desires within "everyone" do not die? Do you think? A common wish means wants? Does one person want it by itself? Will it reach? Will it fix everyone's life? Is that one person you? Do you want it? Is there something to think about on your page? A program manager, an appointment can drown your life. "Qarq" is "drowning" right? Do we have a very difficult language? Is this spelling just for obsession? Does it not have any achievement? Does it take up a person's hands and feet? Do I have to go half of my time? Did I write this sentence correctly? Does it have bread at the end? Should I avoid it? How do I like to write? Storm right now? Is there a lifetime of typos? Maybe one day it will come? Should I do more useful things? Do I really have to do these things? Well, has the writing ice lifted today? Did I learn to type with just one hand? Did I type with software? Has 10-finger typing only brought me back pain and injuries? Hip joints and things like that? Well, have I gotten better? Should I exercise? Did I do deep squats? Has this kind of injury happened to me? The writing is very small? Am I too far away? I don't want to? I control it with settings and magnification and also enlarge the browser? Thanks? Now you are reaching the limit? Do you mean you want to? Fight with all your heart? No even? Its password will not remain in my mind? I am telling you this page? Maybe you are heartbroken? I have been doing this for 10 years? Have I lost my enthusiasm? Am I excited? Are most of the writing or sites deleted? I don't like this writing very much? I wish I could? I only saw a few times with a time manager or a mentorship, right from a distance? It would be great. If you see someone like this up close, can you? Get motivated? Are you a happy person? No, it takes motivation from you? Isn't that good? Do you need this? Do you work well with yourself, with this world, and with everything? Are you a real happy person? Do you have a good life and work? Are you making progress? Are you happier? Do you think about others? Do you teach? Are you happier? Do you make a better world? Do you help others and those around you? Not that you make everything personal? It just doesn't work for me? Why do others? Is this person a dream? I have to go? Do I do something? Why can't I do it like this? But someone else has this thing? Find a better source? Thank God? Work? Miracles and Edison about waiting in Brian Tracy's book? Don't wait at the bus stop? Waiting is not a good thing? I mean, I'm talking about the brain? Isn't someone going to? arrive? change your life?

20 شماره . چه چیزی می‌خواهم ؟ بنویسم ؟

"“Let me tell you something you already know. The world ain't all sunshine and rainbows. It's a very mean and nasty place and I don't care how tough you are it will beat you to your knees and keep you there permanently if you let it. You, me, or nobody is gonna hit as hard as life. But it ain't about how hard ya hit. It's about how hard you can get hit and keep moving forward. How much you can take and keep moving forward. That's how winning is done!”
― Sylvester Stallone,

Rocky Balboa

"اجازه دهید چیزی را به شما بگویم که قبلاً می‌دانید. دنیا تماماً آفتاب و رنگین کمان نیست. مکان بسیار بد و بدی است و برای من مهم نیست که چقدر سرسخت هستید، اگر اجازه دهید شما را تا زانو می‌زند و برای همیشه آنجا نگه می‌دارد. شما، من یا هیچ کس قرار نیست به اندازه زندگی ضربه‌‌‌ای به شما وارد کند. اما چقدر به شما ضربه نمی‌زند که چقدر می‌توانید جلو بروید. می‌تواند ادامه دهد و به جلو حرکت کند.
- سیلوستر استالونه، راکی ​​بالبوآ

نیازی نیست . تلاش کنم . تایپ کنم . با این حال و دردی دارم . فقط باز کردن کمی‌کار کردن باز هم جای خوبی دارد . وقتی فکرش را می‌کنم . هیچ جمله زبان اصلی یا تمرینی نداشتم . به خاطر بخواهم چیز تازه‌‌‌ای یاد بگیریم . "سیلوستر استالونه" . "آرنولد شوارزنگر "یا "دوریان یتس" بدون "نطم " به جای نمی‌رسیدند .

20 No. . What do I want? Write?

"“Let me tell you something you already know. The world ain't all sunshine and rainbows. It's a very mean and nasty place and I don't care how tough you are it will beat you to your knees and keep you there permanently if you let it. You, me, or nobody is gonna hit as hard as life. But it ain't about how hard ya hit. It's about how hard you can get hit and keep moving forward. How much you can take and keep moving forward. That's how winning is done!”
― Sylvester Stallone,

Rocky Balboa

"Let me tell you something you already know. The world ain't all sunshine and rainbows. It's a very mean and nasty place and I don't care how tough you are it will beat you to your knees and keep you there permanently if you let it. You, me, or nobody is gonna hit as hard as life. But how much it hurts you doesn't matter how far you can go. It can keep going and moving forward.
- Sylvester Stallone, Rocky Balboa

No need. To try. To type. Even though I'm in pain. Just opening up a little bit of work is still a good place. When I think about it. I didn't have any real language or practice sentences. Because I wanted to learn something new. "Sylvester Stallone." "Arnold Schwarzenegger" or "Dorian Yates" wouldn't have fit in without "song."

چند تا دونه 18 عدد چیزی نوشته ام ؟ 18 تا پست خیلی انجام داده ام ؟ به خاطر چیزی به درد بخور می‌خواهی ؟ انجام بدهی ؟ واقعیت چی هست ؟ چطوری می‌خواهی ؟ به خاطر خودت ؟ جمله از بزرگان ".

"دوست داشتن یک نفر یعنی دیدن او به همان شکلی که خداوند اراده کرده است "داستایوفسکی "

چه چیزی فکرت را متوجه خودش کرده است ؟ چطوری هست ؟ قبل می‌توانستی ، یک فضایی خیالی چیزهای را به خودت ؟ فکر کنی ؟ وقتی می‌خواهی ؟ یک قصه را تجسم کنی ؟ آخرین بار چه زمانی هست ؟ چه زمانی وقتی می‌خواهی ؟ فرار کنی ؟ با یک عده‌‌‌ای دیگر از روی یک دیوار می‌خواهی رد شوی ؟ اما یک نفر باید بقیه را در کند ؟ تا وقتی هر دیوار برسی ؟ یک نفر از چند نفر کم می‌شود ؟ وقتی در حال کم شدن هستی ؟ بلاخره یک جای 2 نفر باقی می‌مانند ؟ لحظه‌‌‌ای بلاخره یک نفر می‌ماند ؟ یک دیوار این بار هیچ کس نیست ؟ کمکت کند ؟ چه کار می‌کنی ؟ جند نفر به خاطر این قضیه خودشان را به خاطر تو ؟ یا خودت نتوانستی ؟ یادم میاد ؟ یک معلم ابتدایی کاری کرد؟ همه بچه‌ها نمرات بالایی در ریاضیات همه کلاس بگیریم ؟ در ابتدایی ؟ الان ؟ چه کمکی به خودت داری ؟ انجام بدهی ؟ واقعیت این هست ؟

یک چیزی اشتباه بوده است ؟ اگر یک طناب وجود داشت ؟ هیچ کسی جا نمی‌ماند ؟

I have written 18 things so far? I have done 18 posts a lot? Do you want to do something useful? What is the reality? How do you want it? For yourself? A sentence from the greats.

"To love someone means to see them as God intended them to be." Dostoevsky

What has made you think about yourself? How is it? Before, you could imagine things in an imaginary space? Think about it? When do you want to? Imagine a story? When is the last time? When do you want to? Run away? Do you want to go over a wall with someone else? But one person has to break the rest? Until you reach each wall? One person is less than how many people? When are you getting less? Finally, there are 2 people left? For a moment, finally, one person remains? A wall is no one this time? Help you? What are you doing? A few people are killing themselves because of you? Or you couldn't do it yourself? I remember? An elementary school teacher did something? All the kids should get high grades in math in every class? In elementary school? Now? What can you do to help yourself? Do it? Is this the reality?

Something went wrong? If there was a rope? No one would be left behind?

چند تا شخصیت می‌توانی ؟ داخل یک قصه قرار بدهی ؟ اوضاع تنبلی آنها خیلی بالا باشد ؟ در دو خانوانده زیستی Megalonychidae و تنبل‌های دو انگشتی Bradypodidae ؟یک سازگاری متابولیت برای کاهش مصرف انرژی دارد ؟ یک چیزهای دیگر هم داریم ؟ Sloth Bear و خرس لبدار labiated bear

پاندای غول پیکر معروف به اینگلسیی giant panda با نام علمی‌Aliuropoda melanoleuca 99% بامبو می‌خوره ، یک کم گوشتخوار هست ؟ برای من هم عجیب هست ؟ به خاطر آن یک درصد ؟ فکر می‌کردم ؟ خیلی بی آزار باشد ؟ اما یک کم فاصله ام را باید با این موجود حفظ کنم ؟ خیلی از هم دور هستیم ؟ خوشبختانه یا متاسفانه ؟ خوب اگر من را می‌خورد ؟ چیز زیادی گیرش نمی‌آمد ؟ به قول قصه‌ها من پوست و استخوان هستم ؟

و آخر با مزگی دنیا ؟

کوآلا : نام علمی‌Phascolarctos cinereus این چه وضع هست ؟ اولین باری هست ؟ اسم کوآلا را می‌نویسم ؟ فکر می‌کردم ؟ سواد دارم ؟ اما نه تا این حد کوآلا را بنویسم ؟ آن هم با نام علمی‌آن معلوم شده ؟ خیلی روی واژه‌های جدید کار نکرده ام . توضیح نوشته سر بزرگی دارد ؟ گوش‌های گردی ؟ چه برسه به نقاشی یک چند تا از این شخصت‌ها خوب تا این حد 5 تا نقاشی از هر کدام هم بکشم ؟ این خیلی سخت می‌تواند باشد ؟ برای من قرار نبود ؟ این کار را انجام بدهم ؟

How many characters can you put in a story? Is their laziness very high? In the two biological families Megalonychidae and the two-toed sloths Bradypodidae? Does it have a metabolic adaptation to reduce energy consumption? Do we have anything else? Sloth Bear and labiated bear

The giant panda, known as the English giant panda with the scientific name Aliuropoda melanoleuca, eats 99% bamboo, is it a carnivore? Is it strange to me too? Because of that one percent? I thought? It would be very harmless? But I should keep my distance from this creature for a while? We are very far apart? Fortunately or unfortunately? Well if it ate me? It wouldn't get much? As the stories say, I am skin and bones?

And finally, with the world's food?

Koala: scientific name Phascolarctos cinereus What is this situation? Is this the first time? Do I write the name of the koala? I thought? Am I literate? But not to write about the koala to this extent? And that's with its scientific name? I haven't worked on new words much. Explanation of the writing Does it have a big head? Round ears? What about drawing a few of these characters? Well, I'll draw 5 drawings of each? Can this be too hard? I wasn't supposed to? Do this?

قبل اوضاع خوبی داشته ؟ اما حالا معلوم نیست ؟ این کار چه تاثیری روی شما داشته باشد ؟ به خاطر چی این موضوعات را ادامه می‌دهی ؟ همه اش پنج دقیقه زمان صرف کنی ؟ حوصله‌‌‌ای داشته باشی ؟ وقتی اینجوری به همه چیز نگاه کنی ؟ اوضاع خودت را تغییر می‌دهی ؟ یک کمی‌اوضاع از دست خارج می‌شوی ؟ دقیق هیچ چیز در دست نیست ؟ هیچ موضوع خاصی چرا باید ؟ اینطوری خوب یا بد عمل کنم ؟ به خاطر چی باید مرتب چیزهای بنویسی ؟ دلیل خودم برای خودم ؟ چی هست ؟ یک کار مفید انجام داده باشم ؟ وقتی می‌خواهم ؟ اما توان کاری ندارم ؟ باید کاری انجام داده باشم ؟ وقتی میتوانی ؟ وقت داری ؟ یک کاری انجام بده ؟ فقط به خاطر این موقعیت یک پنج دقیقه یک چیزی بنویس؟ خوب یا بد ؟ با توجه به چیزهای شاید از دید ؟ الگوریتم ؟ یک کاری انجام دادیم ؟ از این وضعیت راکد خارج شدم ؟ به دلیل همین کارهای قبلی معلوم نیست ؟ چرا این حد تا این اندازه موفق بوده اند ؟ اما چیز‌های الان هیچ شانسی ، یعنی شانس کمی‌دارند ؟ بعد از نوشتن‌های ؟ مرتب یا نامرتب؟ چه دلیلی داری ؟ چه نیازی داری ؟ وقت در حال تمام شدن هست ؟ بعد باید چی کار کنم ؟ فقط به خاطر نکته‌ها نمی‌توانی ؟ از عهده این کار و مسئولیت‌ها چطوری باید بر بیام ؟ وقتی هیچ تاثیری روی این قضیه نخواهد داشت ؟ چرا هیچ فکری نداری ؟ حتی یک جمله خوب جستجو کنی ؟ بعد از تحمل کار کرد ؟ خوبتری از گذشته داشته باشی؟ یک حرکت خوب انجام بدهی ؟ من توانایی خودم را از دست داده ام ؟ برای نوشتن‌های خوب یا بد ؟ اما وقتی نمی‌توانی ؟ خودت را به این تاثیر خوب برسانی ؟ چرا باید دائم کار خودم را کمتر و کمتر کنم ؟ وقتی می‌خواهم ؟ توان انجام دادن را نخواهم داشت؟ چرا باید یک تاثیری برای خودم داشته باشم ؟ به من چه ؟ یعنی چه ؟ چرا کارهای خودت را به دیگران یا به باد هوا ؟ واگذار کرده‌‌‌ای ؟ این نماد مسئولیت پذیری تو بوده ؟ در تمام کردن داستان‌های کوتاه مطالب نوشته شده ؟ یا هر کار مفید یا غیر مفیدی ؟ تقریبی صفر بوده است ؟ به یک تبدیل نشده است ؟

Things were good before? But now it is not clear? What effect does this have on you? Why do you continue these topics? Spend all five minutes? Are you bored? When you look at everything like this? Do you change your situation? Things get a little out of hand? There is nothing in hand? No specific issue why should I? Do I act well or badly like this? Why do I have to write things regularly? My reason for myself? What is it? Have I done something useful? When I want to? But I can't do anything? Should I have done something? When you can? Do you have time? Do something? Just for this situation, write something for five minutes? Good or bad? Considering things that may be out of sight? Algorithm? Did we do something? I got out of this stagnant situation? Because of these previous works it is not clear? Why have they been so successful so far? But things now have no chance, that is, little chance? After writing? Orderly or disorderly? What reason do you have? What do you need? Is time running out? What should I do next? You can't just do it for the points? How should I handle this work and responsibilities? When it won't have any effect on this matter? Why don't you have any thoughts? Even search for a good sentence? After enduring the work? Be better than before? Make a good move? I have lost my ability? For good or bad writing? But when can't you? Make yourself this good effect? ​​Why do I have to constantly do less and less of my work? When I want to? I won't be able to do it? Why should I have an effect for myself? What to me? What does it mean? Why have you left your work to others or to the wind? Was this a symbol of your responsibility? In finishing the short stories written? Or any useful or useless work? Was it almost zero? Has it not become one?

چقدر شانس داری ؟ باز دوباره اشتباه خودت را تکرار کنی ؟ وقتی هیچ شانسی نداشته باشی ؟ یعنی پیش بینی ؟ نمی‌کنی ؟ باز دوباره ؟ اینجا بر گردی ؟ حتی یک یادداشت نیز وجود ندارد ؟ فقط یک لیست از چیزهای نیاز دارم ؟ برای این امسال را تبدیل به سال جدید کنم ؟ با کمی‌پول خرج کردن ؟ این کمی‌یعنی الان برای من یک عالمه پول خرج کردن ؟ یک عالم سرمایه بی پایان داشتن ؟ درآمد فعال و غیر فعال برای خودم جور کنم ؟ اما چطوری ممکن نیست ؟ من توان تحمل این کارها را داشته باشم ؟ حتی اگر بازدید این مطلب برای دیگران چیز شبیه صفر باشد ؟ وقتی نمی‌خواهی ؟ بخواهی ؟ یک کاری را بارها و بارها تکرار کنی ؟ تا در باختن ؟ مورفیکس : بین دونستن مسیر و طی کردن مسیرتفاوت وجود دارد ؟ چقدر ممکن هست ؟ کجا ؟ "بیش از حد تکرار کردن ؟ ورق زدن کتاب " ارثروس = پدر هیولاهایی چون ابولهول و شمیر شناخته می‌شد ؟ شخصیت‌های افسانه‌‌‌ای ، تحقیق " جیم ران " یعنی تحقیق دوستان او در مورد ؟ پیش گیری در مورد ؟ جرم فرهنگ لغات شناخت واژه‌ها ؟ مثل "مارتین سلیگمن " ناتوانی " تحقیق‌های مثل کتاب " پت رایلی " کتاب "اثر برنده بودن ؟ "ایان رابرتسون " یک اینجور چیزهای را زیاد بخوانید ؟ کتاب فوق کاربردی "قورباغه ات را قورت بده !"برایان تریسی . وقتی آدم یک جای از نفس اش می‌گیرد ؟ نباید چیزهای بدی بخواند ؟ نباید کار کند ؟ باید کار کند ؟ مثل "رابرت کیوساکی " باید یک کاری انجام بدهد ؟ یک کم فکر کند ؟ واقعی فکر کند ؟ چطوری مثل "کتاب" هری پاتر "جی . کی . رولینگ " چطوری بنویسم ؟از همه بهتر "سلوستر استالونه " فیلم نامه‌های نوشته ؟ یک جای یک مقدار چیز جمع کنی ؟ مثل چیزها و افکاری باعث کاری انجام بدهی ؟ وقتی با خودت یک سری از این چیزها را داشته باشی ؟ وقتی حتی درکش برای خودت هم خیلی سخت تر از گذشته می‌شود ؟ تایپ 10 انگشتی ؟ من زیاد در این زمینه‌ها خوب نتوانستم ؟ پیشرفت کنم ؟ چرا اینطوری شده ام ؟ دیگر جوصله‌‌‌ای برای کار ک ردن ندارم ؟ بهتر هست ؟ بیشتر از قبل کار کنم ؟ واقعی نیست ؟ بهتر می‌شد ؟ وقتی می‌خواستم ؟ خودم را از این قسمت‌ها به جای دیگر منتقل می‌کردم ؟ یعنی ؟ امکان پذیر نیست ؟ برای من درست حسابی کار کردن ؟ با فهرست پیش رفتن ؟ وقتی نمی‌خواهی ؟ بیشتر از قبل پیشرفت کنی ؟ پیشرفت کردن سخت می‌شود ؟ یعنی یک چیزی مثل خالق لاک پشت‌های نینجا "کوین ایستمن"&"پیتر لیرد" این چیزهای با حال وجود دارند ؟ یک کم به خودت فشار بیاور ؟ من این عکس را یا این طراحی را نیاز دارم ؟ چقدر باید کار کنم ؟ برای خودم قابل قبول تر باشم ؟ برای من کار کردن خیلی سخت تر از گذشته شده است ؟ واقعی نیست ؟ غیر ممکن هست ؟ امکان ندارد ؟ اینطوری بتوانی چیزهای بهتری برای خودت بسازی ؟ توضیح بدهی ؟ من دیگر نمی‌خواهم ؟ کار کنم ؟ نیاز ندارم ؟ بیشتر صحبت کنم ؟ جلسه‌‌‌ای برای نوشتن چیزهای مثل کاغذ یا طراحی‌های قبل داشته باشم ؟ زندگی من انگار در سال 1388 گیر افتاده است ؟ هنوز در آن مرحله از زندگی ام مانده ام ؟ مرحله پیش از آغاز فقط می‌خواهم ؟ یک مرحله از زندگی ام ؟ یک کاری را شروع کنم ؟ مثل خانه به دوش‌ها و این طور ذهنیتی پیش از آغاز دارم ؟ هنوز نتوانسته ام ؟ طرحی را به فروش برسانم ؟ نیاز به این داری ؟ خودت را معرفی کنی ؟ باید بهتر از حرفه ای‌ها کار کنی ؟ فقط این چیزها می‌تواند ؟ شما باید بهتر از بقیه این هنر را داشته باشی ؟ چون دیگران شاید از یک حقوق بتوانند ؟ درآمد داشته باشند ؟ اما شما ناچاری برای گذران کار ... کاری یا طرحی شاید یک نقاشی را برای ارائه برای خودت یا مدیرت آماده کنی ؟ پس باید کار کنی ؟ وقتی چیزی نداشته باشی ؟ هیچ پولی یا دستمزدی هم وجود نخواهد داشت ؟ هنوز یک جای قایم نشو ؟ کتاب 10 X "گرنت کاردون " 10 برابر کمتر چیزها را تخمین می‌زنیم ؟ همیشه فکر می‌کنی ؟ یک کم کار کنم خیلی بهتر می‌توانم ؟ کار کنم ؟ باید یک کاری کنم ؟ من توسط مشاوره‌های مثل هوش مصنوعی اینجور چیزها آموزش دیدم ؟ یک علامت سوال به جای نقطه قرار بده ؟ برای بهتر و عمیق کار تاثیر گذاشتن ؟ توسط هوش مصنوعی جمله سازی کرد با من مثل "برایان تریسی " روزی 15 دقیقه وقت بگذار و تایپ 10 انگشتی انجام بده ؟ برای یادگیری برای ویرایش بهتر روی متن‌ها ؟
"""

How lucky are you? Repeat your mistake again? When you have no chance? That is, predict? You don't? Again? Come back here? There is not even a note? Just a list of things I need? To make this year a new year? To spend a little money? This little means spending a lot of money for me now? To have an endless world of capital? To arrange active and passive income for myself? But how is it not possible? I can afford to do these things? Even if the views of this article are like zero for others? When you don't want to? Want to? Repeating something over and over again? To the point of losing? Morphix: Is there a difference between knowing the path and following the path? How possible is it? Where? "Too much repetition? Flipping through the book" Arthrus = Father of monsters such as Abulhol and Shemir was known? Legendary characters, Jim Rohn's research means his friends' research on? Prevention on? Crime Dictionary of words recognition? Like Martin Seligman's "Inability" research like Pat Riley's "The Winning Effect"? Ian Robertson's "Read a lot of stuff like this?" Brian Tracy's "Swallow Your Frog!" super practical book. When a person is out of breath? Shouldn't they read bad things? Shouldn't they work? Should they work? Like Robert Kiyosaki's "Should they do something? Think a little? Think real? How do I write like J.K. Rowling's "Harry Potter" book? Best of all, Sylvester Stallone wrote screenplays? Collect a bunch of things in one place? Like things and thoughts that make you do something? When you have a series of these things with you? When it becomes much harder for you to even understand them than before? 10-finger typing? I wasn't very good at these areas? Should I improve? Why am I like this? I don't have the energy to work anymore? Is it better? Should I work more than before? Isn't it real? Would it be better? When I wanted to? I would move myself from these parts to other places? I mean? It's not possible? For me to work properly? To go with the list? When you don't want to? To progress more than before? It's hard to progress? I mean, something like the creator of the Ninja Turtles, Kevin Eastman & Peter Laird. These things exist now? Push yourself a little? Do I need this picture or this design? How much do I have to work? To be more acceptable to myself? It's become much harder for me to work than before? It's not real? It's impossible? It's not possible? That way you can make better things for yourself? Explain? I don't want to? Work anymore? I don't need to? Talk more? Have a meeting to write things like paper or previous designs? My life feels like it's stuck in 2009? Am I still in that stage of my life? The stage before I start? I just want? A stage of my life? To start something? Like a house to the showers and such a mentality before starting? I haven't been able to yet? Sell a design? Do you need this? Introduce yourself? You have to work better than the professionals? Only these things can? You have to have this art better than the rest? Because others may be able to do it from a salary? Earn money? But you have to make a living... work or a design, maybe prepare a painting to present to yourself or your manager? So you have to work? When you have nothing? There will be no money or salary? Don't hide somewhere yet? The book 10 X "Grant Cardone" We estimate things 10 times less? Do you always think? If I work a little less, I can do a lot better? Should I work? Should I do something? I was trained by consultants like artificial intelligence like this? Put a question mark instead of a period? To make a better and deeper impact? Made sentences by artificial intelligence With me like "Brian Tracy" Take 15 minutes a day and do 10-finger typing? To learn to edit texts better?

چه چیزی می‌خواهی ؟ وقتی نمی‌توانی ؟ روی خودت را با هر چیزی ؟ بپوشانی ؟ یعنی خودت را با پتویی چیزی گرم کنی ؟ قصد وجود خودت را به چه چیزی م یخواهی ؟ واقعیت راه خودت را به این واقعیت می‌خواهی ؟ و ؟ این نمی‌تواند ؟ با خودت فکر می‌کنی ؟ خودت را از این واقعیت دور کنی ؟ باور نکردنی هست ؟ من این کاره نیستم ؟ واقعیت این هست ؟ من یک حرفه‌‌‌ای نیستم ؟ مشکل حرفه‌‌‌ای نبودن ؟ همه جا وجود دارد ؟ وقتی این کار باید به موقعیت بهتری تو را ببرد ؟ اما توان حرکت را از تو می‌گیرید ؟ نقطه اتکای تو به نقطه ضعف من تبدیل شده است ؟ به درد نخور هست ؟ چرا باید به درد بخورم ؟ باید کارهای انجام می‌دادم ؟ به دردم می‌خورد ؟ اما به ضرر من تمام شده است ؟ حالا من مانده ام ؟ با چیزهای و کارهای وقت من را تلف کرده اند ؟ عمر من را هدر داده اند ؟ اینطوری باید چه روحیه‌‌‌ای داشته باشم ؟ وقتی خودم را به چیزی یا راهی یا هر چیزی می‌خواهم ؟ واقعیت می‌خواهم ؟ خودم را به این کارهای پیش پا افتاده‌‌‌ای ؟ پس وقتی می‌خواستی چیزی را شکار کنی ؟ ذهن تو را شکار کرد؟ شکست تو را تسلیم کرده است ؟ جیزهای خوانده‌‌‌ای ؟ بالا یا هر چیزی می‌خواهی ؟ واقعیت خودت را باید تبدیل به چیز دیگری کنی ؟ باید کارهای خودت را به این واقعیت نگاه کن ؟ باید واقعیت را به چیزهای دیگر تبدیل کنی ؟ واقعیت ندارد ؟ من باید اینطوری خودم را تبدیل کنم ؟ آخر قصه تغییر نمی‌کند ؟ آخر قصه آن طوری نبود من انتظار آن را داشتم ؟ من توانایی لازم را نداشتم ؟ چرا باید کار کنم ؟ باید کارهای خودم را اینطوری ثابت کنم ؟ کار من اینقدر راحت نبوده است ؟ واقعیت ندارد ؟ به چه دردی می‌خورد ؟ نوشته‌های بدون هیچ راهی و توانایی می‌خواستم ؟ اما نشد ؟ حالا باید چه کار کنم ؟ مثل آدم مستقلی می‌خواسته است ؟ حالا باید خودم را آماده کنم ؟ کتک‌های خوردی از دست سرنوشت خودت بود ؟ کتک‌های که خوردی از دست انتخاب‌های خودت بود ؟ انتخاب کردی ؟ هیچ کاری نکنی ؟ حالا هم یک مقداری کار انجام می‌دهی ؟ بعد خسته می‌شوی ؟ فقط همین هست ؟ یعنی باید کارها را این عرصه باید وقتی می‌خواستی ؟ خیلی راحت کار کنی ؟ نتوانستی در موقعیت‌های مثل آب خوردن کار کنی ؟ یک لیوان آب هست ؟ برای من وقتی آن را می‌خورم ؟ این لیوان آب خیلی با حال هست ؟ خیلی دوست داشتنی تر از آن چیزی بود ؟ فکرش را می‌کرده ام ؟ من نتوانسته ام ؟ اینطوری باید به خودم فکر می‌کنم ؟ باید راه خودم را به هر چیزی می‌خواهم ؟ باید کار کنم ؟ اما این کارها نتوانست کجا باید بروم ؟ اینطوری فکرش را نکن فقط یک مقداری ؟ یک چیزی قرار بده ؟ شاید به درد نخور باشد؟ شاید کاری از دست کسی به درد بخور باشد ؟ شاید بتوانی به کسی کمک کنی ؟ باید راه خودت را به این و آن سمت خودت را تلاش کنی ؟ باید راه خودت را به هر چیزی می‌خواسته ام ؟ این پروژه‌‌‌ای می‌خواهم ؟ وقتی نتوانم ؟ این کار را به درد من نخورده است ؟ واقعیت این هست ؟ من توان محاسبه این را ندارم ؟ باید چه کار کنم ؟ باید راه بهتری داشته باشم ؟ تا خودم را بشناسم ؟ بقیه نمی‌دانند ؟ اینطوری بوده است؟ شاید دیگر هرگز به این سمت و سو بر نگردم ؟ به خاطر چه چیزی می‌خواهم ؟ اینطوری این کارها را انجام بدهم ؟ این نشانه‌‌‌ای هست ؟ از مدیریت خیلی بد ؟ وقتی می‌خواستی ؟ خودت را نشان بدهی ؟ واقعیت می‌خواهی ؟ چه کار انجام بدهی ؟ باید چه راهی ؟ پیدا می‌کرده ام ؟ برای خودم نتوانستم ؟ کار خودم را به این نشان بدهم ؟ برای خودم راهی ندارم ؟ برای دیگری هم هیچ نشانه‌‌‌ای ندارم ؟ فقط به خاطر نمره ریاضیات پایین یا نمره درس دیگری نباید اینطوری می‌شد ؟ حالا باید چه کار کنم ؟ باید اینطوری از خودم خلاصه من باید کار کنم ؟ بدون هیچ راهی نباید کار خودم را از این واقعیت نشان دهنده این هست ؟ باید خودم را راهی جایی بهتر کنم ؟ باید واقعیت نداشته باشد؟ حتی از عادی هم پست تر هستی ؟ چرا پست هستی ؟ باید واقعیت نداشته باشم ؟ یا هر چیزی حالا فکر کن ؟ فعل‌ها را درست حسابی نوشته باشی ؟ باشد یا باشم ؟ اینطوریاست ؟ خیالت راحت فکر کن ؟به درد بخور ؟ عزت به نفسی وجود ندارد ؟ فقط یک حساب بانکی هست ؟ فقط یک چیزی به عکس العمل خوب یا بد ؟ هست ؟ عکس العمل یا واکنش یا اکشن داری ؟ از خودت دفاع می‌کنی ؟ وجود داری ؟ ترس داری ؟ یا شجاعت داری ؟ من باید دوباره چرا بی هدف و بی مقصد کار کنم ؟ حوصله خودم را هم ندارم ؟ باید به خودم خیلی دلگرمی‌بدهم ؟ چرا باید اینطوری باشم ؟ واقعیت من این چیزهای به درد بخور هست ؟ یا به درد نخور ؟

What do you want? When you can't? Cover yourself with anything? I mean, warm yourself with a blanket of something? What do you want the purpose of your existence to be? Do you want the reality of your path to this reality? And? Can't you? Do you think to yourself? Distance yourself from this reality? Is it unbelievable? I'm not doing this? Is it the reality? I'm not a professional? The problem of not being a professional? It's everywhere? When this should take you to a better position? But you take away the power of movement from you? Has your point of support become my weakness? Is it useless? Why should I be useful? I should have done things? It was useful to me? But it ended to my detriment? Now I'm left? They've wasted my time with things and things? They've wasted my life? What kind of spirit should I have? When I want myself to something or a way or anything? Do I want reality? Are you limiting myself to these trivial things? So when you wanted to hunt something? Did your mind hunt you? Did failure surrender you? Did you read stuff? Do you want the above or whatever? Do you have to transform your reality into something else? Do you have to look at your actions as this reality? Do you have to transform reality into other things? Isn't it real? Do I have to transform myself like this? The end of the story doesn't change? The end of the story wasn't like I expected it to be? I didn't have the necessary ability? Why do I have to work? Do I have to prove my actions like this? My work hasn't been that easy? Isn't it real? What's the point? I wanted writings without any way or ability? But it didn't work? What should I do now? Did I want it like an independent person? Now do I have to prepare myself? Were the beatings you took from your own fate? Were the beatings you took from your own choices? Did you choose? Don't do anything? Now do you do some work? Then you get tired? That's all? That means you have to do things in this field when you wanted them? Work very easily? Couldn't you work in situations like drinking water? Is there a glass of water? For me when I drink it? Is this glass of water so cool? Was it much more lovely than that thing? Have I thought about it? I haven't been able to? Should I think about myself like this? Should I want my own way to everything? Should I work? But these things couldn't Where should I go? Don't think about it like this Just a little? Put something? Maybe it's useless? Maybe something someone else can do is useful? Maybe you can help someone? You have to try your own way this way and that way? Should I want your own way to everything? Do I want this project? When can't I? Has this not worked for me? The truth is? I can't calculate this? What should I do? Should I have a better way? To know myself? Don't others know? Has it been like this? Maybe I'll never go back this way and that way? Why do I want it? Do I do these things like this? Is this a sign? Of very bad management? When did you want to? Show yourself? Do you want the truth? What should you do? What way should you go? I found it? I couldn't for myself? Show my work to this? I have no way for myself? I have no way for anyone else? It shouldn't have been like this just because of a low math score or a score in another subject? What should I do now? I have to work like this, in short, I have to work? I have no way to show my work from this reality? I have to make myself a better place? It has to be unreal? Are you even worse than normal? Why are you inferior? Should I not be unreal? Or anything. Now think about it. Have you written the verbs correctly? To be or to be? Is that so? Think about it? It's useful? There is no self-esteem? There is only a bank account? There is only one thing to react to, good or bad? Is it? Do you have a reaction or reaction or action? Do you defend yourself? Do you exist? Are you afraid? Or do you have courage? Why should I work aimlessly and aimlessly again? I'm not even bored with myself? Do I have to give myself a lot of encouragement? Why do I have to be like this? In my reality, are these things useful? Or are they useless?

شانس پایین پیش افتادن در امتیاز شروع و ادامه کار و نگاه به هر چیزی می‌خواستی . باید یکم زودتر از گذشته بنویسی . این برچست بندارد . مطمئن هستی . یعنی بدون برچسب و تگ کردن یعنی امکان ندارد . بنویسم . چرا؟ بدون برچست بنویسم . یعنی امکان ندارد . یک طوری بی افتد . پیش من یعنی مطمئن نیستم . کاری شما دوست داری . یک نفر دیگر خیلی بهتر از شما دارد . انجام می‌دهد . و . شما هیچ چیز را به کار نبرده‌‌‌ای . فکر می‌کنی . یعنی این واقعی ...به خاطر چه واقعیتی باید . فکر می‌کردم . شما را از این واقعیت به خاطر خودم نبوده است . توان نوشتن را ندارم . به خاطر سخت بودن نوشتن . فکر می‌کنم . شما چطوری کار می‌کنید . من دوست دارم . بدانم . دیگران خودشان را چطوری قانع می‌کنند . امروز یک شاهکار یا می‌شینم . تا آخر شب کارهای یک عمر از آن ترس داشته ام را می‌نویسم . بعد شروع می‌کنم . به انجام دادن 3 تا از این کارها اگر عاقلانه و به کسی آزاری نمی‌رساند . به کسی زور نمی‌گویم . کاری به کار کسی ندارم . کاری برای شاد کردن دیگران نقاشی برای دیگران یا هرگز به فکر شاد کردن . کسی نبوده ام . خودم را تحول بدهم . دگر گون کنم . هر چیزی را می‌خواسته ام . انتظارات بالا از خودم فکرش را نمی‌کنم . هیچ چیز برای انجام دادن نداری . وقتی متفاوت تر از این باشی فکر می‌کنی . دیگران بیشتر از تو می‌فهمند . ساختار فکر چطوری وقتی ایده‌‌‌ای ندارید . چطوری یک خلاقیت انجام می‌دهید . چطوری خودتان را با محیط جدید آشنا می‌کنید .شما آدم با حالی نیستی . باید خودت را از این آدم‌ها جدا می‌کرده‌‌‌ای . چرا این حد با همه در حال نبرد هستی . به خاطر خودم باید کارهایم را به طور خوبی انجام می‌دادم . باید با همه چیز دعوا کنم . حتی آشیا باید اینطوری باشد . حالا به غیر از این یک مورد . مورد شانس دارم . باید خودم را تغییر دهم . باید طوری فکری به حال خودم کنم . اگر من باشم . اینطوری می‌توانم . خودم را از بقیه جدا کنم . نه این خیلی الان به دیگران وصل هستم . با همه در حال نبرد هستم . چرا هیچ وقت با دیگران یا با کارهام . این دیگران افراد نیستند . با کارهام کنار نمی‌آیم . نمی‌خواهم . کارم را درست حسابی انجام بدهم . شانس می‌آورم . این صفحات را به خوبی انجام می‌دهم . شما فکرش را نمی‌کنی . شاید من یک هوش را از بین بردم . یعنی یک هوش را بین بردم . یعنی خودم را بردم . کسی سالها نتوانسته روی یک موضوع متمرکز کار کند . هیچ بردی داشته باشد . از این به بعد هم نمی‌تواند . کارهای خوبی را انجام دهد . اینطوری فکر نکن . اینطوری فقط داری . خودت را شکست می‌دهی . یعنی از عهده شکست دادن خودت بر نمیایی . خودت را از دست خواهی داد . یعنی هر چقدر می‌خواهی . از خودت چیزی را مخفی کنی . یعنی آدم . دروغ گو ترین آدم باشی . می‌توانی . به خودت دروغ‌های بگویی . خودت را از کار کردن . بگذاری کنار فکر می‌کنی . خیلی کار می‌کنی . در حالی دائم در حال ورزش کردن یا کارهای دیگر بوده‌‌‌ای . دائم در حال وقت تلف کردن بوده‌‌‌ای . در حالی هیچ پس اندازی نداری برای گذران روزهای سخت باید با خودت کنار بیایی این من نیستم . می‌خواهم . خودم را قانع کنم . به روزهای بهتری بر گردم . این صفحه نمی‌تواند . به من کمک کند . برای چی باید بیشتر از این کار کنم . هر قدر کار کنم . دائم در حال شکست‌های بیشتری خواهم . بود . یعنی هر چی کار کنی . باز می‌خواهی . خودت را سر جای خودت تصور کنی . وقتی هیچ درآمدی نداری . باید چه کار کنی . باید بیشتر از قبل تلاش کنم .هر چقدر تلاش می‌کنم . باز هم دوباره و دوباره خودم را جای تصور می‌کنم . هنوز اینجا نشسته ام . سخت تر خسته تر از گذشته هیچ راهی ندارم . به جز این قضیه من دارم . خودم را گول می‌زنم .بیشتر و بیشتر دارم . کار می‌کنم . اما هیچ باری به درد نخور ترین مسخره ترین حالتی تصورش را کنی . اینطوری می‌شد . تشخیص داد . به خاطر خودم هم شده است . اینطوی نمی‌توانم . راه دقیق تری به دست بیاورم . به خاطر هر چیزی که هستی باید خودت را از این موقعیت در بیاوری . من نمی‌خواستم . اما یک طوری شده است . نمی‌خواستم . اینطوری باشد . یعنی نمیشه کاری انجام داد . هر طوری می‌خواهم باز هم دوباره و دوباره به جای اولم بر می‌گردم .

Low chance of getting ahead in the score Start and continue working and looking at anything you wanted. You should write a little earlier than before. This doesn't have a tag. Are you sure. That means without labels and tags, it's not possible. Write. Why? Write without a tag. That means it's not possible. It somehow falls apart. I mean I'm not sure. Something you like. Someone else does it much better than you. And. You haven't used anything. You think. That means this is real... Why should I. I thought. You weren't aware of this fact because of me. I can't write. Because writing is hard. I think. How do you work? I would like. To know. How do others convince themselves. Today I will write a masterpiece. I will sit down until late at night to write the things I've been afraid of for a lifetime. Then I'll start. By doing these 3 things if it is wise and does not hurt anyone. I do not force anyone. I have no business doing anything. I have never thought about making others happy, painting for others or making others happy. I have never been anyone. I want to transform myself. I want to change. I want everything. I do not think about high expectations of myself. You have nothing to do. When you are different, you think. Others understand more than you. How do you structure your thoughts when you have no ideas. How do you do something creative? How do you familiarize yourself with a new environment? You are not a good person. You should have separated yourself from these people. Why are you fighting so much with everyone? For my own sake, I should have done my work well. I should have fought with everything. Even things should be like this. Now, apart from this one thing. I have a chance. I have to change myself. I have to think about myself in a way. If I were me. I could. Separate myself from others. No, I'm so connected to others right now. I'm fighting with everyone. Why do I never get along with others or with my work? These others are not people. I don't get along with my work. I don't want to. Do my job properly. I'm lucky. I'm doing these pages well. You don't think about it. Maybe I destroyed an intelligence. That is, I destroyed an intelligence. That is, I defeated myself. No one has been able to work on a focused subject for years. Has any victory. From now on, they won't be able to. Do good things. Don't think like that. That is, you're just. You're defeating yourself. That is, you can't handle defeating yourself. You'll lose yourself. That is, no matter how much you want to. Hide something from yourself. That is, you're a person. Be the most lying person. You can. Tell yourself lies. Stop thinking about yourself. You work too much. While you've been exercising or doing other things. You've been wasting time all the time. While you have no savings to get through the hard days, you have to deal with yourself. This is not me. I want to. Convince myself. To go back to better days. This page can't. Help me. Why should I work more? No matter how much I work. I will always fail more. That is, no matter what you do. You still want to. Imagine yourself in your place. When you have no income. What should you do? I have to try harder than before. No matter how hard I try. I still imagine myself in your place again and again. I'm still sitting here. Harder, more tired than before. I have no choice. Except for this, I have. I deceive myself. I have more and more. I work. But never imagine the most useless, most ridiculous situation. It would be like this. He recognized. It happened because of me too. I can't. Find a more accurate way. For whatever you are, you have to get yourself out of this situation. I didn't want to. But it happened somehow. I didn't want it to be like this. That means there's nothing you can do. No matter how much I try, I'll always end up back where I started.